در سال ۲۰۱۳ تمساح ۱۱ ساله ای با نام آقای استابز را که ۷فوت درازا داشت به مرکز خزنده شناسی PHOENIX آوردند تا چاره ای برای مشکلش پیدا کنند. این تمساح در سال های اول زندگی دم خودش را از دست داده بود و حالا بدون دم نمی توانست به راحتی شنا کند. شنا کردن او به مثل یک سگ کوچک, آرام و کند بود و مشکلات فراوانی برایش ایجاد می کرد.
مربیان و نگه دارندگان آقای استابز می خواستند چاره ای پیدا کنند تا او هم مانند سایر تمساح ها شنا کند و آزادی اش برگردد و تصمیم بر آن شد که دم مخصوصی برایش ساخته شده و به بدنش وصل شود.
شاید در نگاه اول فکر کنید که با یک دم پلاستیکی معمولی که فقط جنبه تزیینی و ظاهری دارد روبرو هستیم ولی اینگونه نیست. این دم با استفاده از علم مهندسی روز به گونه ای طراحی شده است که دقیقا مانند یک دم واقعی عمل کرده و برای شنا کردن دیگر مشکلی وجود نداشته باشد.
در توضیحات ساخت این دم آمده است:
” جاستین جورجی ( دستیار پروفسور در مجتمع دانشگاه آریزونا ) با استفاده از دوربین ها و کامپیوترهایی مخصوص هفته ها بر روی آقای استابز مطالعه انجام داد و نوع حرکات خزندگان را بررسی نمود. پس از آن یک تصویر سه بعدی از بدن آقای استابز تهیه کرد و خصوصیات دم تمساح ها را مورد مطالعه قرار داد. در پایان به این نتیجه رسید که این دم باید قابلیت شناور ماندن بر روی آب را داشته باشد و وزن آن از ۹ پوند تجاوز نکند, از طرفی بسیار هم انعطاف پذیر باشد و در نهایت این دم با داشتن تمام خصوصیات ساخته شد “
معمای "پرواز ۱۹ " بر فراز مثلث برمودا در روز پنجم دسامبر ۱۹۴۵ پنج بمب افکن اونجر با مجهز ترین سیستم و خلبانانی با تجربه به منظور انجام یک پرواز تمرینی که پرواز شماره نوزده نامیده میشد، از پایگاه نظامی فوت لودردی واقع در "فلوریدا" به هوا برخاستند. در ساعت سه و چهل و پنج دقیقه ستوان "تایلور" فرمانده این اسکاداران طی تماس رادیویی با برج مراقبت فریاد زد: برج مراقبت...وضعیت اضطراری پیش آمده ... انگار ما از مسیر خود منحرف شده ایم... ما قادر نیستیم زمین را ببینیم ... تکرار میکنم ... ما قادر نیسنیم زمین را ببینیم.
مسئول برج مراقبت پرسید: حالا در چه موقعیتی هستید؟ -موقعیت خود را به درستی نمیدانیم...اصلاً نمیدانیم کجا هستیم. به نظر میرسد راه را گم کردهایم. مسئول برج مراقبت از این سخن بر خود لرزید.
چگونه ممکن یود پنج هواپیما با سرنشینان پر تجریه خود، در شرایطی که هوا کاملاً مساعد بود راه خود را گم کنند؟
برج مراقبت گفت: طاقت داشته باشید. به سوی غرب پرواز کنید. ستوان تایلور پاسخ داد: ما اصلاً نمیدانیم غرب کجاست...همه دستگاه ها از کار افتاده ... همه چیز شگفت انگیز است. هیچ جهتی را نمیتوانیم تشخیص دهیم. حتی اقیانوس شکل دیگری به خود گرفته است ...
چند لحظه بعد، دوباره صدای ستوان تایلور به گوش رسید که دیوانه وار فریاد زد: ما وارد آب های سفید میشویم ... کمک ... کمک ... و این آخرین پیام ستوان تایلور بود و صدای او برای همیشه خاموش شد.
مسئولان فرودگاه وضعیت اضطراری اعلام کردند و یک هواپیمای مارتین مرینر با سیزده سرنشین و مجهز به کلیه وسایل نجات از زمین برخاست تا به جستجوی هواپیماهای گمشده بپردازد، ولی شگفت این که این هواپیما نیز به همان سرنوشت پنج بمب افکن دچار گردید و برای همیشه ناپدید شد.
ساعاتی بعد برج مراقبت نیروی دریایی در "اوپالوکا" پیام ضعیفی دریافت کرد که مربوط به یکی از هواپیماهای پرواز شماره نوزده بود. عجیب آن بود که به موجب پیشبینی، موجودی بنزین آخرین هواپیما میبایست تقریباً دو ساعت پیش تمام شده باشد در حالی که این هواپیما هنوز در آسمان بود.
سپیده دم روز بعد ۲۴۲ فروند هواپیما و هیجده فروند کشتی به جستجوی هواپیماهای گمشده پرداختند ولی هیچ اثر یا باقیماندهای از آنها نیافتند.
از سوی دیگر هنگامی که ستوان "تایلور" وضعیت اضطراری اعلام کرد برخی از خدمه هواپیما میتوانستند به وسیله چتر نجات خود را از مهلکه رهایی بخشند یا پس از سقوط در آب از وسایل ایمنی مانند تشک های بادی و جلیقههای نجات استفاده کنند در حالی که معلوم نیست چرا هیچ یک از این اقدامات صورت نگرفت.
هواپیمای مارتین مرینر که به کمک این هواپیماها شتافته بود به گونه ای ساخته شده بود که میتوانست بر روی آب بنشیند در حالی که این هواپیما نیز بی آنکه با برج مراقبت تماس بگیرد به طرز اسرار آمیزی ناپدید شد.
واقعیت حادثه تا به امروز کشف نشده و این ماجرا همچنان در شمار یکی از اسرار حل نشده عالم باقی مانده است.